مدرسه سال
سال برای هر کس یک معنا دارد.سال برای من مثل یک روز درسی در مدرسه است.یک روز درسی که چهار
زنگ و چهار معلم دارد.
زنگ اول،خانم بهار با چادری گل گلی و پیراهنی سبز و روسری قرمز به کلاس می اید.خانم بهار حرف های
تازه ای میزند. روی تخته طبیعت،نقاشی می کشد .به هر شاگردی که وارد کلاس میشود گل تعارف می کند .
با گنجشکان اواز می خواند با درختان کف می زند،با رود خانه همراهی می کند کلاس خانم بهار اصلا کلاس
خشکی نیست.
زنگ دوم،اقای تابستان،کلاس را با لحنی گرم شروع می کند.او مرد بسیار خون گرمیست.زبان شیرینی دارد
و با همه گرم میگیرد. اقای تابستان،موقع درس دادن،شوخی های خوشمزه ای میکند و بچه ها را حسابی
می خنداند.اقای تابستان،خیلی هم مهربان است،و بچه ها را در سایه خود پناه می دهد و میوه هایش را
به انها میبخشد.خلاصه،طعم درس های اقای تابستان تا مدت ها زیر زبان می ماند.
زنگ سوم،زنگ شعر است. اقای پاییز که خودش شاعر است با کوله باری ازشعر و خاطره به کلاس می اید.
البته او یک نقاش هم هست.خودش برای شعر هایش نقاشی می کشد. تمام رنگ هایی که او در نقاشی هایش
به کار میگرد شاعرانه هستند.رنگ سرخ،زرد ،قهواه ای ،نارنجی،طلایی و... .پاییز معلمی خوب و دوست داشتنی است.
زنگ اخر ،خانم زمستان زمستان به کلاس می اید و جای اقای پاییز را می گیرد. تابلوی زرد پاییز را پاک و با گچ سفید
همه جا را سفید پوش می کند. اگر چه زنگ اخر است و بچه ها خسته اند و بعضی هم احساس خواب الودگی دارند؛
اما خانم زمستان ان قدر قشنگ درس می دهد که بچه ها خستگی و خواب را از یاد میبرند و با خنم زمستان هم بازی
میشوند.درس هاو مشق های خانم زمستان اگر چه سرد و سنگین است ؛اما نوید بخش بهاری سرسبز است و بچه ها را در سختی
پرورش می دهد .
زنگ اخر که می خورد مدرسه سال در سکوتی نشاط انگیز به انتظار مینشیند. خانم بهار ارام ارام ار راه می رسد کلاس را تحویل می گیرد
و همه چیزدوباره شروع می شود ،این مدرسه،هیچ گاه تعطیلی ندارد.
نظرات شما عزیزان: